خلاصه درس های اسفار (قوه و فعل) جلد دوم | مرتضی مطهری
خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد دوم (نویسنده مرتضی مطهری)
کتاب «درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد دوم» اثر گران بهای شهید مرتضی مطهری، دریچه ای به عمق فلسفه ملاصدرا می گشاید و شما را در درک پیچیدگی های مبحث «قوه و فعل» همراهی می کند. این اثر نه تنها شرحی بر یکی از دشوارترین بخش های «اسفار اربعه» است، بلکه مسیری روشن برای علاقه مندان به حکمت متعالیه فراهم می آورد تا به درک درستی از این مفاهیم بنیادی دست یابند. مطهری با تسلطی بی نظیر، این مباحث را به زبانی شیوا و دلنشین توضیح می دهد و نشان می دهد چگونه اندیشه های صدرایی می توانند پاسخگوی چالش های فکری معاصر باشند.

سفری در ژرفای هستی: چرا «درس های اسفار» مطهری؟
تصور کنید که در دهه های پرالتهاب و پرچالش فکری، به دنبال چراغی هستید تا مسیر اندیشه را برایتان روشن کند. «درس های اسفار» شهید مطهری دقیقاً همان چراغ راه است. این مجموعه، حاصل تدریس استاد شهید بر کتاب عظیم «اسفار اربعه» ملاصدرا در حوزه علمیه قم است؛ درس هایی که بیش از یک شرح خشک فلسفی، خود سفری است در عمق هستی شناسی و متافیزیک. آنهایی که پای درس او نشسته بودند یا امروز کتاب هایش را ورق می زنند، درمی یابند که مطهری نه تنها یک استاد، بلکه یک راهنمای فکری بی همتاست که پیچیده ترین مفاهیم را به ساده ترین و عمیق ترین شکل ممکن تبیین می کند.
گامی فراتر از شرح صرف: رویکرد مطهری به اسفار
استاد مطهری در تدریس و تبیین فلسفه ملاصدرا، تنها به بازگویی و تفسیر عبارات ملاصدرا بسنده نمی کرد، بلکه همواره با رویکردی تحلیلی و انتقادی، مفاهیم را واکاوی کرده و به پرسش های احتمالی ذهن مخاطب پاسخ می داد. او به خوبی می دانست که فلسفه، برای زنده ماندن، باید بتواند به دغدغه های زمانه خود پاسخ دهد و به همین دلیل، مباحث «قوه و فعل» در جلد دوم «درس های اسفار»، تنها شرح یک نظریه قدیمی نیست، بلکه تبیینی است از یک حقیقت هستی شناسانه که می تواند در مواجهه با مکاتب فکری جدید، همچنان حرف برای گفتن داشته باشد. خواننده در این کتاب احساس می کند که مطهری دستش را گرفته و گام به گام او را در پیچ و خم های اندیشه صدرایی همراهی می کند، نه اینکه فقط از دور به او اشاره ای کند.
اهمیت مبحث «قوه و فعل» در این سفر فکری
مبحث «قوه و فعل» از اساسی ترین و بنیادین ترین مباحث در فلسفه اسلامی، به ویژه در حکمت متعالیه ملاصدراست. این دو مفهوم، کلید فهم تغییر، حرکت، تکامل و حتی تبیین آفرینش در عالم هستند. اگر به هستی، به عنوان یک جریان ثابت و بدون تغییر نگاه کنیم، نخواهیم توانست بسیاری از پدیده های پیرامونمان را درک کنیم. ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری خود، نگاهی پویا به هستی بخشید و «قوه و فعل» را به عنوان اجزای لاینفک این پویایی معرفی کرد. شهید مطهری، با هوشمندی خاص خود، این بخش را برای تدریس انتخاب کرد؛ چرا که می دانست این مباحث، نه تنها از نظر تئوریک اهمیت بالایی دارند، بلکه می توانند پایه های استوار فلسفی را در برابر دیدگاه های مادی گرایانه زمانه فراهم آورند.
چالش های فکری زمانه: وقتی فلسفه به میدان عمل می آید
دهه ۵۰ شمسی در ایران، دورانی پر از جنب و جوش فکری و نفوذ مکاتب مختلف اندیشه، به ویژه اندیشه های غربی بود. در این میان، ماتریالیسم دیالکتیک و مکتب مارکسیسم، با تکیه بر تحلیل مادی از جهان و حرکت، بخش قابل توجهی از فضای فکری جوانان و روشنفکران را به خود مشغول کرده بود. آن ها جهان را مجموعه ای از ماده در حال حرکت و تغییر می دانستند که هیچ غایت و مبدأ ماورایی ندارد. این دیدگاه، چالش بزرگی برای اندیشمندان مسلمان بود که باید پاسخی درخور و مستدل به آن می دادند.
هجوم اندیشه های مارکسیستی و ضرورت پاسخ گویی
در آن زمان، موج فزاینده ای از ترجمه و ترویج آثار مارکسیستی در دانشگاه ها و محافل روشنفکری به چشم می خورد. جوانان تشنه حقیقت، به دنبال پاسخ هایی برای پرسش های بنیادی درباره هستی، انسان و جامعه بودند. ماتریالیسم دیالکتیک با تکیه بر مفهوم «حرکت و تغییر» به عنوان ذاتی ترین ویژگی ماده، بسیاری را مجذوب خود کرده بود. اما آیا این حرکت، فقط یک تغییر بی هدف مادی بود، یا پشت آن، حکمتی عمیق تر نهفته بود؟ آیا واقعاً هیچ مبدأ و غایتی برای این تغییرات وجود نداشت؟ این ها پرسش هایی بودند که شهید مطهری را واداشت تا به میدان اندیشه وارد شود و پاسخ های فلسفه اسلامی را تبیین کند.
مطهری در قامت مدافع و مفسر حکمت اسلامی
شهید مرتضی مطهری، با درک عمیق از ضرورت این مواجهه فکری، سنگر دفاع از اندیشه های اسلامی را در برابر مکاتب الحادی بر عهده گرفت. او به خوبی می دانست که برای پاسخ گویی به ماتریالیسم، باید از ابزارهای فلسفی قوی و مستدل استفاده کرد. چه ابزاری قوی تر و مستدل تر از فلسفه ملاصدرا، به ویژه نظریه «حرکت جوهری» و مباحث «قوه و فعل» او؟ مطهری با تسلط بی نظیر خود بر فلسفه اسلامی و نیز آشنایی کامل با مکاتب غربی، تلاش کرد تا نشان دهد که حکمت متعالیه صدرا، نه تنها توانایی پاسخ گویی به چالش های فکری زمانه را دارد، بلکه می تواند دیدگاهی عمیق تر و جامع تر از هستی و حرکت ارائه دهد. این رویکرد، در واقع تلاشی بود برای تقویت پایه های فکری جوانان و نشان دادن قدرت استدلال عقلی در دین.
شهید مطهری با انتخاب مباحث «قوه و فعل» از کتاب اسفار، به شکلی هنرمندانه، سنگ بنای دفاع عقلی از مبانی اسلامی را در برابر هجمه اندیشه های مادی گرایانه زمانه بنا نهاد و نشان داد که فلسفه اسلامی، در اوج صلابت، به مسائل روز جامعه خود می اندیشد.
بنیان های هستی شناختی: درک «قوه و فعل» در حکمت متعالیه
ورود به مباحث «قوه و فعل» در فلسفه ملاصدرا، شبیه گشودن نقشه ای است که راه را به سوی درک عمیق تر هستی نشان می دهد. این دو مفهوم، نه فقط واژگانی صرف، بلکه کلیدهایی هستند برای فهم ماهیت وجود، تغییر و کمال در جهان. ملاصدرا با معماری دقیق فکری خود، جایگاه ویژه ای برای این مفاهیم قائل است که توسط شهید مطهری با ظرافتی مثال زدنی تبیین شده اند.
کشف مفهوم «قوه» و «فعل»: تمایزها و پیوندها
در نگاه فلسفی، «قوه» (Potentiality) به معنای امکان و استعداد چیزی برای تبدیل شدن به چیز دیگر است؛ حالتی از عدم فعلیت که قابلیت وجود یافتن را در خود نهفته دارد. در مقابل، «فعل» (Actuality) به معنای تحقق و به فعلیت رسیدن آن استعداد است؛ یعنی وجود بالفعل و موجود. برای درک بهتر، یک دانه بلوط را تصور کنید. در دل این دانه، «قوه» تبدیل شدن به یک درخت تنومند بلوط وجود دارد. اما تا زمانی که شرایط لازم فراهم نشود و دانه کاشته نشود و رشد نکند، آن درخت به «فعل» درنمی آید. این رابطه میان قوه و فعل، در تمام موجودات عالم مشهود است و اساس حرکت و دگرگونی را تشکیل می دهد. شهید مطهری با مثال های روشن و زبانی شیوا، این تمایز و پیوند بنیادین را برای خواننده آشکار می سازد و کمک می کند تا درکی عمیق از این دو واژه فلسفی پیدا کند.
اصالت وجود و تشکیک: بستر حرکت و کمال
ملاصدرا با نظریه محوری «اصالت وجود» خود، بنیان فلسفه اش را بر این اصل استوار ساخت که آنچه در جهان حقیقت دارد و اصیل است، وجود است، نه ماهیت. این وجود، خود دارای مراتب و شدت و ضعف است که به آن «تشکیک وجودی» می گویند. یعنی هستی مانند یک نور واحد است که درجات متفاوتی از شدت و ضعف دارد؛ از نور ضعیف گرفته تا نور خیره کننده. در این چارچوب، قوه و فعل نیز مراتب و درجات متفاوتی پیدا می کنند. هر حرکت و کمالی، در واقع سیر از مرتبه ضعیف تر وجود (قوه) به مرتبه قوی تر و کامل تر وجود (فعل) است. شهید مطهری به ما نشان می دهد که چگونه این مبانی هستی شناختی، بستری فراهم می آورند که حرکت و صیرورت را نه یک تصادف، بلکه یک فرآیند هدفمند و کمال جو تعریف کنیم.
حرکت جوهری: تجلی مداوم قوه و فعل
یکی از درخشان ترین و انقلابی ترین نظریات ملاصدرا، «حرکت جوهری» است. پیش از او، فلاسفه تنها به حرکت در اعراض (کیفیت، کمیت، وضع و…) قائل بودند. اما ملاصدرا با شهودی عمیق، استدلال کرد که حرکت، در ذات و جوهر اشیاء نیز ساری و جاری است. یعنی هر لحظه، جوهر اشیاء از قوه ای به فعلیت جدیدی می رسد. این بدان معناست که هستی در حال یک شدن مداوم است، نه فقط تغییرات سطحی. یک درخت، فقط برگ و شاخه اش نیست که تغییر می کند، بلکه ماهیت جوهری اش در حال تکامل است. این «حرکت جوهری» تجلی بی وقفه قوه و فعل در عالم ماده است؛ سفری از پتانسیل های بی کران به فعلیت های پی درپی. مطهری این مفهوم پیچیده را به گونه ای شرح می دهد که خواننده نه تنها آن را درک کند، بلکه حضور آن را در هر لحظه از هستی تجربه کند.
کندوکاو در ژرفای جلد دوم: گره گشایی های مطهری
در جلد دوم «درس های اسفار»، شهید مطهری با استادی تمام، به واکاوی جزئیات مبحث «قوه و فعل» می پردازد و ابعاد مختلف آن را از دیدگاه ملاصدرا روشن می سازد. او در این بخش، به موضوعاتی می پردازد که نه تنها برای فهم فلسفه ملاصدرا حیاتی اند، بلکه در مواجهه با چالش های فکری معاصر نیز نقش کلیدی ایفا می کنند. گویی با او در یک کارگاه فلسفی نشسته ایم و هر پرده از ابهام را کنار می زند.
زمان: بُعد سیال هستی و محمل حرکت
ملاصدرا بر خلاف فلاسفه پیشین، زمان را امری اعتباری یا صرفاً ظرفی برای حوادث نمی دانست، بلکه آن را بُعد چهارم وجود سیال و مقدار حرکت می شناخت. او زمان را جوهری سیال می داند که همراه و همزاد با حرکت جوهری اشیاء است. شهید مطهری در این کتاب، دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت زمان را با ظرافت خاصی توضیح می دهد. او به ما می آموزد که چگونه زمان، نه یک موجود ثابت و ایستا، بلکه یک جریان است؛ جریانی که با حرکت از قوه به فعل در وجود اشیاء همبستگی دارد. این تحلیل عمیق از زمان، در واقع گامی بلند در فهم ماهیت پویای هستی است و تأثیر شگرفی بر درک ما از رابطه علت و معلول و حیات می گذارد.
مسئله حدوث و قدم عالم در پرتو قوه و فعل
یکی از دیرینه ترین مسائل فلسفی، بحث «حدوث و قدم عالم» است: آیا عالم ازلی و قدیم است، یا حادث و دارای آغاز؟ فلاسفه مشاء، عالم را ازلی می دانستند، در حالی که متکلمان بر حدوث آن پافشاری می کردند. ملاصدرا با تکیه بر نظریه حرکت جوهری و مبحث قوه و فعل، رویکردی نوین به این مسئله ارائه می دهد. او عالم را از جنبه حدوث ذاتی و از جنبه قدم زمانی می بیند. به این معنا که عالم در ذات خود، همواره نیازمند به مبدأ است (حدوث ذاتی)، اما در طول زمان، همواره در حال تغییر و صیرورت از قوه به فعل بوده و آغازی زمانی برای آن متصور نیست (قدم زمانی). مطهری این دیدگاه پیچیده را با بیانی شیوا تبیین می کند و نشان می دهد که چگونه ملاصدرا توانسته است از دوگانگی های سنتی فراتر رفته و راه حلی عمیق تر ارائه دهد. این رویکرد، در واقع تأییدی است بر نگاهی پویا و متحول به هستی.
اثبات محرک اول و واجب الوجود: از فعلیت محض تا هستی مطلق
یکی از دستاوردهای مهم مبحث قوه و فعل، استدلال بر وجود واجب الوجود است. شهید مطهری در این کتاب، بر پایه اندیشه های ملاصدرا، استدلال می کند که هر موجودی که در حال تغییر و حرکت از قوه به فعل است، نیازمند علتی است که آن را از قوه به فعل درآورد. این سلسله علل و معالیل نمی تواند تا بی نهایت ادامه یابد (نفی تسلسل)، بلکه نهایتاً باید به موجودی ختم شود که خود فاقد هرگونه قوه و صرفاً فعل محض است. این موجود، همان واجب الوجود و خداوند متعال است. او نشان می دهد که چگونه فعلیت محض، منشأ تمام حرکت ها و فعلیت های دیگر در عالم است و خود نیازی به محرک بیرونی ندارد. این بخش از کتاب، اوج استدلال های عقلی در اثبات مبدأ هستی است که با زبانی روشن و متقن بیان شده و باورهای دینی را بر پایه های مستحکم فلسفی استوار می سازد.
پاسخ به شبهات ماتریالیستی درباره حرکت و تغییر
همانطور که پیشتر اشاره شد، یکی از انگیزه های اصلی شهید مطهری برای تدریس این مبحث، مواجهه با اندیشه های ماتریالیستی بود. او با تکیه بر مباحث قوه و فعل و حرکت جوهری ملاصدرا، به شبهات ماتریالیسم دیالکتیک پاسخ می دهد. ماتریالیسم حرکت را صرفاً یک ویژگی ذاتی ماده می دانست که بدون هیچ هدف و غایتی صورت می گیرد. اما ملاصدرا و به تبع او مطهری، بر غایت مندی و کمال جویی حرکت تأکید می کنند. هر حرکتی، از قوه ای به فعلیت می رسد تا به کمالی بالاتر دست یابد. این کمال، همان وجه الهی حرکت و سیر به سوی مبدأ هستی است. مطهری به ما نشان می دهد که چگونه با تکیه بر فلسفه اسلامی، می توانیم دیدگاه های تقلیل گرایانه ماتریالیسم را باطل کرده و تصویری جامع تر و معنادارتر از حرکت و تغییر در عالم ارائه دهیم؛ تصویری که در آن، هر جزء عالم، در مسیری هدفمند به سوی کمال در حرکت است.
فلسفه ملاصدرا، با تبیین دقیق «قوه و فعل» و «حرکت جوهری»، نه تنها راهگشای فهم ماهیت زمان و هستی است، بلکه ابزاری قدرتمند برای دفاع عقلی از مبانی دینی در برابر مکاتب مادی گرایانه فراهم می آورد.
دستاوردها و میراث فکری مطهری
«درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد دوم» بیش از یک کتاب درسی، یک اثر روشنگرانه است که دستاوردهای عظیمی را به همراه داشته است. میراث فکری شهید مطهری از طریق این اثر، همچنان زنده و تأثیرگذار باقی مانده و راه را برای نسل های بعدی هموار می کند تا به عمق فلسفه اسلامی گام نهند.
تعمیق فهم از فلسفه ملاصدرا
فلسفه ملاصدرا، با تمام عظمت و عمقش، زبانی دشوار و پیچیده دارد که ورود به آن برای بسیاری از افراد، حتی دانشجویان فلسفه، دشوار است. شهید مطهری با قدرت تبیین و قلم روان خود، این سد را برداشت و فلسفه صدرایی را برای نسل های جدید قابل فهم و دسترس پذیر ساخت. او مفاهیم انتزاعی را با مثال های عینی و بیانی شیوا تشریح کرد و پیچیدگی ها را به گونه ای حل نمود که خواننده احساس نزدیکی و ارتباط عمیق با آن می کند. این کتاب، در واقع پلی است میان حکمت متعالیه و مخاطبان تشنه دانش در عصر حاضر.
استحکام بخشیدن به مبانی فکری اسلامی
در دورانی که اندیشه های الحادی و مادی گرایانه به جدال با مبانی دینی برخاسته بودند، شهید مطهری با تحلیل های فلسفی دقیق و مستدل خود، بنیان های فکری اسلامی را تقویت کرد. او نشان داد که ایمان دینی، نه تنها با عقلانیت تضادی ندارد، بلکه بر پایه های محکم فلسفی استوار است. تبیین او از «قوه و فعل» و پیوند آن با اثبات واجب الوجود و غایت مندی هستی، به جوانان و پژوهشگران کمک کرد تا پاسخ هایی منطقی و متقن به شبهات رایج بیابند و از استحکام عقاید دینی خود اطمینان حاصل کنند. این اثر، در واقع یک سنگر فکری مستحکم در برابر هجمه های فکری زمانه بود.
الگویی برای تدریس و پژوهش فلسفی
شیوه تدریس و تحلیل شهید مطهری در این کتاب، خود یک الگو و روش نمونه در حوزه آموزش فلسفه به شمار می رود. او نه تنها به محتوای فلسفی می پرداخت، بلکه روش تفکر فلسفی، چگونگی مواجهه با مسائل و نحوه استدلال کردن را نیز عملاً به مخاطبانش می آموخت. این رویکرد، در تربیت نسلی از فلاسفه و اندیشمندان اسلامی تأثیر بسزایی داشت و همچنان می تواند راهنمای اساتید و پژوهشگران در تدریس و تحقیق در حوزه فلسفه باشد. مطالعه این کتاب، فقط یادگیری مفاهیم نیست، بلکه یادگیری چگونگی فلسفه ورزی است.
نتیجه گیری: دریچه ای به بیکرانِ هستی
«درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد دوم» اثر شهید مرتضی مطهری، نه صرفاً یک خلاصه یا شرح، بلکه دعوتی به سفری عمیق در قلمرو هستی شناسی و متافیزیک است. در این مسیر، ما با راهنمایی بی نظیر استاد مطهری، گام به گام در پیچیدگی های «قوه و فعل» ملاصدرا پیش رفتیم و کشف کردیم که چگونه این مفاهیم بنیادی، کلید فهم حرکت، تغییر، زمان و حتی اثبات واجب الوجود هستند.
این کتاب به ما نشان داد که فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت متعالیه ملاصدرا، دارای چنان غنا و عمقی است که می تواند به چالش های فکری هر دوره ای، از جمله اندیشه های مارکسیستی و ماتریالیستی، پاسخ های متقن و مستدل ارائه دهد. شهید مطهری با شیوایی و دقت نظر خود، نه تنها فهم ما را از فلسفه ملاصدرا تعمیق بخشید، بلکه مبانی فکری اسلامی را مستحکم تر ساخت و الگویی ماندگار برای تدریس و پژوهش فلسفی ارائه داد.
اکنون که این سفر فکری را به پایان رساندیم، دریچه های جدیدی به روی درک ما از هستی گشوده شده است. توصیه می شود که برای تکمیل این تجربه و غرق شدن بیشتر در اقیانوس بیکران حکمت متعالیه، سایر جلدهای «درس های اسفار» و دیگر آثار فلسفی شهید مطهری و ملاصدرا را نیز مطالعه کنید. این گنجینه های فکری، نه تنها برای دیروز، بلکه برای روشن گری و حل مسائل فکری امروز و فردای ما نیز حیاتی و الهام بخش خواهند بود. فلسفه، همچنان چراغ راه انسان در جست وجوی حقیقت است.