دموکرات یا جمهوریخواه: کدام مطلوب منافع ایران است؟/ شاید ترامپ هم با ایران به توافق برسد!
رسول سلیمی: توپ برای هر گونه تعامل با ایران در زمین غرب و به ویژه ایالات متحده است. در تصمیم گیری در مورد چگونگی ضربه زدن به این توپ، سیاست گذاران در واشنگتن به سوابق گذشته موفقیت و شکست سیاست خارجی خود در برابر ایران نگاه می کنند. در سه سال (۲۰۱۵-۲۰۱۸) که برجام در حال اجرا بود، غرب با هدف منع گسترش سلاح های هسته ای، برای بستن تمام مسیرهای ممکن دستیابی به سلاح هسته ای احتمالی ایران رسید و ایران محدودیت های شدید برنامه هسته ای خود را که در توافق تعیین شده بود، رعایت کرد.
در مقابل، از زمانی که دونالد ترامپ، در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، سیاست جایگزین امریکا در مورد “فشار حداکثری” علیه ایران از همه لحاظ شکست خورد. تهران که از محدودیت های برجام آزاد شده بود، برنامه هسته ای خود را تا حدی تسریع کرده که در صورت اراده مقامات عالی در داخل، می تواند تنها چند روز یا چند هفته با تولید مواد شکافت پذیر کافی برای سلاح هسته ای فاصله داشته باشد.
چه آنکه افزایش تحریم ها و اعلام جنگ اقتصادی علیه ایران، سیاست های منطقه ای ایران را صلح آمیز تر نکرد و اثر معکوس داشت. ایران به این نتیجه رسید که نمی توان به غرب اعتماد کرد و تجربه ناموفق تعامل با امریکا به خروج ترامپ از توافق طرفین منجر شد. خروج ترامپ نه تنها امریکا را به نتیجه سیاست خود که انزوا و تضعیف ایران بود نرساند بلکه ایران را به شرق نزدیک کرد و توان بازدارندگی ایران را با افزایش کارت های بازی در خاورمیانه به رخ غرب کشید.
این در حالی است که بی اعتبار کردن تلاش های دیپلماتیک اصلاح طلبان و میانه روها در ایران توسط ایالات متحده، قدرت تندروها را در داخل ایران افزایش داد، تا آنجا که انزوا و تحریم به اصلی بدیهی از سوی یک جریان تندرو داخلی تبدیل شد که تلاش می کرد بعد از سقوط بالگرد رئیس دولت سیزدهم نیز قدرت را در اختیار گیرد. جریان غرب ستیزی که بیش از هر دوره ای از سیاست خارجی ایران در مقایسه با دولت های قبل، توانسته بود منافع چین و روسیه را همزمان با تحریم های امریکا حفظ کند.
از این رو در آستانه انتخابات امریکا و رقابت بایدن و ترامپ، برای هر فردی که در واشنگتن بر سر کار خواهد آمد، مانع اصلی سیاسی که باید برای هرگونه تعامل جدی جدید با ایران بر آن غلبه کرد، نگاه سنتی و متاسفانه مرسومی است که ریشه در تاریخ چهار دهه ای امریکا در خاورمیانه دارد و آن بازنمایی ایران به مثابه محرک اصلی بی ثباتی در خاورمیانه است که تنها سزاوار انزوا و تحریم است. در چنین چارچوبی دفاع تندروها در ایران تحت عناوینی همچون دورزدن تحریم هم زمان با بقای تحریم، صرفا به تقویت تصویر راهبرد اسرائیل در برابر ایران که همان انزوا است منجر می شود.
از این رو چرخش در سیاست خارجی ایران که اکثریت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری و با انتخاب دکتر پزشکیان خواهان آن شدند، بهبود اقتصاد ایران را بیش از هر زمانی به رفع تحریم ها گره زده است. تجربه شکست خورده تکیه بر توان داخلی که در دوره ابراهیم رئیسی، مولفه های اقتصاد کلان ایران را وخیم تر کرد به سیاستگذاران کلان آموخت که نمی توان بدون رفع تحریم ها به توان داخلی تکیه کرد زیرا ظرفیت داخل کشور بیش از آنکه به مردم منفعت برساند در اختیار مکانیزم سودآور تحریم قرار خواهد گرفت.
از سوی دیگر مسئله هسته ای، به ویژه با توجه به وضعیتی که برنامه هسته ای ایران از زمان اشتباه ترامپ در نقض برجام به آن رسیده است، اولویت اول ایران برای تعامل مجدد با غرب را در دستور کار قرار داده است. به عبارت دیگر رفع ابهامات آژانس بین المللی انرژی اتمی که اروپایی ها را بیش از هر زمانی متمایل به ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت نموده، پیش نیاز هرگونه تعامل با غرب برای رفع تحریم ها خواهد بود.
این در حالی است که مسائل دیگر مربوط به درگیری های منطقه ای نیز از سوی ائتلاف غرب مستقر در خاورمیانه مورد توجه است. این امر تا زمانی که اسرائیل به حمله خود به نوار غزه ادامه دهد، با توجه به تنش هایی که از آن وضعیت بیرون آمده و پیامدهای آن برای موضوعاتی مانند روابط ایران با حزب الله و حماس، چالش برانگیز خواهد بود.
با این حال، مذاکرات بین ایالات متحده و ایران با تلاش های اخیر کشورهای خلیج فارس برای کاهش تنش ها در حال انجام است. علی باقری مذاکره کننده ارشد ایران در دولت سیزدهم در حال حاضر در عمان در حال مذاکره حول موضوعات مورد مناقشه است. این شامل احیای روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران و حرکت اخیر بحرین و ایران برای بهبود روابط است. خراب نکردن این جو مطلوب منطقه ای انگیزه بیشتری برای ایالات متحده خواهد داد تا با انگیزه حفظ توافق امنیتی با عربستان سعودی، از مذاکرات مشترک اعراب و ایران حمایت کند یا دست کم مانعی برای آن نباشد.
در همین راستا جو بایدن که پیش از این قصد خود را برای بازگشت به برجام اعلام کرده بود، اما فرصت ها را برای احیای برجام از دست داد. چه آنکه پس از روی کار آمدن بایدن، او اگرچه در مورد مذاکره برای یک توافق جدید صحبت کرد اما دولت ابراهیم رئیسی در ایران با طرح خواسته های جدید در برابر امریکا نتوانست به توافقی در مذاکرات نائل آید.
از این رو حتی با روی کارآمدن پزشکیان در ایران و دیگر چالش های بایدن که در شش ماه پایانی دوره ریاست جمهوری، غیرواقع بینانه است که انتظار داشته باشیم تغییرات قابل توجهی در روابط ایران و امریکا رخ دهد.
تجربه سال های اخیر نشان می دهد که احتمال تعامل سازنده امریکا با ایران با یک دموکرات بیشتر از ترامپ در کاخ سفید خواهد بود. اما نمی توان این احتمال را رد کرد که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آینده امریکا ممکن است فرصتی برای کسب امتیازات سیاسی از طریق مذاکره محیا کند. کاری که او در توافقنامه تجارت آزاد امریکای شمالی در دوره اول خود انجام داد. بنابراین ممکن است او با این ادعا که “معامله ای بهتر” با ایران را نسبت به اوباما سامان دهد، تنش زدایی با ایران را دنبال کند. اما آنچه اکنون توپ را در زمین امریکا قرار داده، موفقیت اصلاح طلبان در ایران است فرصت استثنایی را برای واکنش سازنده و ثبات بیشتر در خاورمیانه پیش روی ائتلاف غرب قرار داده است.
۳۱۱۲۱۳