وقایع مهم روز دوازدهم محرم / دفن شهدای کربلا و ورود اسرا به کوفه
مهم ترین وقایع روز دوازدهم محرم در کتاب «حوادث ایام» سیدمهدی مرعشی نجفی به شرح زیر است.
به گزارش خبرگزاری دکترنامه؛ دوازدهمین رویداد مهم مقدس به شرح زیر است :
1- تشییع شهدا کربلا 61 اچ
مرحوم شیخ مفید در ارشاد در صفحه 258 می گوید عمر بن سعد از کربلا به کوفه رفت، گروهی از بنی اسد که در سرزمین غضاریه زندگی می کردند به شهادت رسیدند (ظاهراً) و بر اجساد شهدا نماز خواندند و آنها را دفن کردند. در این مکان. امام را در همان مکان معروف و حضرت علی بن الحسین (علی اکبر) را زیر پای امام (علیه السلام) و برای سایر شهدا دفن کردند و در آن گودال دفن کردند. او را دفن کردند. او در همان جایی است که اکنون مشهور است، اما از دیدگاه شیعه امام حضرت زین العابدین سلام الله علیها واقعاً آمد و نماز خواند و او را همان طور که کرد دفن کرد امام رضا در پاسخ های گروه واقفیه در کتاب انصار الحسین صفحه 104 و در بصائر الدراج صفحه 225 علاوه بر حدیث از شرح داده شده است. امام صادق همانطور که هنگام دفن شهدا استفاده می شود امام حسین درود بر پیامبر اسلام، حضرت علی علیه السلام، امام حسن، امام سجاد و فرشتگان حضور داشتند و کمک کردند.
2- وفات امام زین العابدین به روایت شیخ بهایی (معروف)
3- وارد شوید اهل بیت عصمت به کوفه در سال 61 هجری قمری
چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد سرهای شهدایی را که عمر بن سعد زودتر فرستاده بود گرفته و نزد اهل بیت ببرند و به شهر بیاورند. و آنها را در کوچه و بازار به دولت برد. یزید را به مردم بشناسانند. وقتی مردم کوفه خبر آمدن اهل بیت را شنیدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت را سوار بر شتر به کوفه آوردند. زن کوفه برای دیدن بالای پشت بام رفته است. زنی از پشت بام ندا داد: ای العصاری از کدام دیار و قبیله ای؟ گفتند ما عصاری از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستیم. با آنها پوشیده شده است.
به روایت مسلم گاجکار، نزدیک به چهل بار بر چهل شتر بود که زن و بچه بر آنها بود و سید سجاد علیه السلام بر شتری برهنه نشسته بود و خون از رگ گردنش جاری بود. مردم کوفه گریه کردند. گریه کردن پس چه کسی ما را کشت؟
سهل گفت وقتی وارد کوفه شدم دیدم در شیپورها دمیده می شود و پرچم هایی به اهتزاز در می آید، ناگهان لشکریان وارد شدند، صدای ضجه و زاری بلند شد و سرهای شهدا را که نیزه زده بودند حمل کردند.
آیه مبارکه را بر نوک نیزه خوانده ام، امام آیه مبارکه را خوانده است، چون اصحاب کهف و رقیم نتوانستند مرا یاری کنند، سهل گفت: گریه نکن، گفتم ای پسر رسول خدا عجب است، یعنی سخنان جناب شما از داستان اصحاب کهف و رقیم غریبتر است، پس آقا». زینب مردم را به سکوت امر کرد و در حالی که همه ساکت بودند خطبه را شروع کرد و ما آن خطبه را در انصار الحسین خوانده ایم.