شهیدی که برای اعزام به جبهه دو سال بر سن خودش اضافه کرد
دکترنامه/ لرستان شهید داوود علی پناه در ابتدای جنگ به دلیل سن کم و جثه کوچکش اجازه حضور در جبهه را نداشتند، از او پرسیدند آیا دو سال به سن خود اضافه کرده اید؟
مرگ سرخ در بستر جهاد فی سبیل الله که در فرهنگ اسلامی شهادت نامیده می شود، نه تنها آرمان شایسته تقوا و جاه طلبی انسانی است، بلکه مظهر بزرگ عشق و جاودانگی در عرصه قرب الهی است. خداوند. .
ای دل پاک، به تپیدن ادامه بده و به یاد بیاور، شقایق معشوق را به یاد بیاور، عزیزانی که همه چیزشان را فدا کردند تا بگویند اسلام ایران جاودان بماند و شاعر چه مهربان گفت:
شهید داوود علی پناه در خرداد 1342 به دنیا آمد، همان روزی که از امام شهید پرسیدند سربازان شما چه کسانی هستند؟ او گفت: «آنها در گهواره هستند. انقلابی پیروزمندانه بعد از دوران طاغوت و پس از آن پاسداری در جبهه حق علیه باطل تا اینکه در عملیات بدر 21 سال به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پدرش محمد و مادرش صغری است. تا پایان دبیرستان درس خواند و دیپلم گرفت. ایشان در مقابل بسیج حضور دارند. چهره اش شهید است، مزارش در گلزار شهدای محل تولدش است.
در یکی از دست نوشته های شهید داوود علی پناه آمده است: «سال 59 فقط هفده سال داشتم که اولین گروه رزمندگان به جبهه اعزام شدند و گروه دوم آماده اعزام شدند. سعی می کنم ترک کنم. با آنها، اما به دلیل سن من. طبقه پایین و جثه کوچک به شدت با رفتن من مخالفت می کنند. به ناچار وقتی رزمنده ها سوار اتوبوس شدند من هم با کمک دوستان از پنجره اتوبوس سوار شدم و وقتی به ایلام رسیدیم وقتی از من پرسیدند چند سال است که گفتم من متولد شده ام جزئیات را برای ما نوشتند. سال 1340 یعنی من دو سال از خودم بزرگتر هستم و ما را به اردوگاهی در چند کیلومتری ایلام به نام سرطاف بردند و در آنجا آموزش دیدیم».
دعای شهید داوود علی پناه
پروردگارا، چگونه تو را به جبران این همه نعمتهای بی وقفه ستایش کنم، پروردگارا، اکنون که مرا به جنگ با دشمنان دینت و دشمنان بندگان مخلصت کشانده ای، در حالی که مرا به سوی کافران واداشته ای. اکنون ما از کافران دور نیستیم و در شبی خاص که یکی از بهترین شبهای زندگی ناخوش من است، چند ساعت دیگر به دشمن حمله می کنیم، با وجود اینکه باید جان خود را به خطر بیندازیم. فاجعه. تو مرا راهنمایی کن و من به کافران افتخار می کنم و در برابر تو ادعای ناتوانی می کنم.
پروردگارا ایمان دارم با سینه ای کلفت و با سربلندی و شجاعت بر غرور و دلی مطمئن، با زبانم به دشمن ضربه خواهم زد. من می گویم که این گونه به من برکت داده ای. پروردگارا، از زمانی که مرا به سوی خود هدایت کردی، همیشه از تصمیمات تو دست برداشته ام.
خدایا حتما از تو می خواهم که به من شهادت بدهی. خدایا آنقدر جذب تو شده ام که تو را فقط در حضور کافران می بینم. من از تفنگ های ساختگی و جنجال های کفر بعثی ها می ترسم، اما عقلم حکم می کند که باید اطاعت کنم، اما خدای من مرا بهتر از خودم می شناسد. چیزی است که عقل نمی تواند آن را درک کند و آن قدرت ارتباط و دوستی با شماست.
برای خدا! آنقدر دلم برای پیوستن به تو تنگ شده است که از دیدنت دیوانه می شوم با اینکه تو را نمی بینم اما آنقدر خوب می بینم که تو در قلب کوچک من در تمام اندام هایم که متعلق به توست پر شده ای. در مقابل کفر در زمان های آینده ثابت قدم باشم پروردگارا کمکم کن که در مقابل امام عزیزم بنده خاصت شرمنده و شرمنده نباشم.
خدا گفت اگر از جهاد برگردی هدیه شهید می دهی ولی خدایا من هدیه شهید نمی خواهم باید به حضور مقدس بروم.
پروردگارا، من خیلی شرمنده ام، می ترسم از تو شرمنده شوم، پروردگارا، سپاسگزارم، وقتی از ترس عذابت به خود لرزیدم، مرا با بخشش خود تسلی دادی و…».
وصیت نامه شهید داوود علی پیکان
شهادت عبدالله از دو چیز جدا نیست، یا جنازه مظلوم در سرزمین کفر می ماند یا جنازه مرا دفن و دفن می کنی. زندگی شما یک روز تغییر می کند و خواه ناخواه مرگ سراغ شما خواهد آمد. پس با خودت فکر کن و قبل از فرا رسیدن آن روز. خود را آماده کن و به یاری خداوند رحمان توشه را به گونه ای بردار که آماده پذیرش و مرگ و حضور در پیشگاه پروردگار باشی. من بارها از خدا خواسته ام که با لطف و رحمت خود با ما رفتار کند نه با لطف خود. عدل او چون عدل خدا سنگین است. در مقابل بت هایش در فردای قیامت شرمنده و شرمنده باشد و نامه ای از اعمال به دست چپ انسان داده شود. سگ است
شهدایی که وارث شهدا هستند تا زنده هستند رسالت بزرگی بر عهده دارند و انشاالله می توانند این رسالت الهی را به خوبی انجام دهند. همه بت پرستی و الحاد با تمام قوا به شما فشار خواهند آورد که اسلام را بدون کمترین رحمی نابود کنید و تنها کسانی از شما هستند که با عبادت و تقرب به خدا و تسلط بر بدن می توانند مقاومت کرده و روح خود را تقویت کنند. روح پروردگارت، رضای خدا را در هر حال انجام بده، همانا خداوند تو را یاری می کند.
از کثرت دشمنان اسلام در برابر تعداد اندک خود نترسید که خداوند متعال در قرآن می فرماید: به یاری خدا گروه اندکی به لشکر بسیار نیرومندی رسیدند و خداوند دوست و صبور است. .
اگر حکمت خداوند بر این است که در زمان امام حسین (ع) نباشیم که در کنار آن امام بزرگوار کشته شوند، امروز در کنار بزرگمردی هم نسل هستیم و باید تا آخر عمر با او یار و همراه باشیم. یک قطره خون دشمن دنیا و آخرت. بدانید که امام هرگز تنها نمی ماند، حتی اگر همه ما کشته شویم. کشیش ها هم خدا را دارند.
اگر از کوه بپرسی خمینی کیست می گوید از من قوی تر است، اگر از دریا بپرسی از من سخت تر است، اگر از امت بپرسی می گوید نور چشم ماست و اگر تو. از او بپرس، او می گوید که او خدمتکاری بیش نیست.
خداوند! ما را در احقاق حق خود که چنین رهبری را برای ما تعیین کرده اید یاری کنید و خدایا ما را در احقاق حق این کاهن اعظم یاری فرما، به نظر این بنده حقیر، ادای حق چنین نعمتی بسیار دشوار است.
رزمندگان عزیز، خداوند در جنگ با کافران غرور را دوست دارد تا مبادا غرور اولیای الهی در برابر امت های غیور شکسته شود. دشمن خشم خدا را که در شما آشکار می شود بشنود.
مسلمانان و خانواده شهدای زائران کربلا آماده منتظر کربلا باشید و انشاءالله در صحن اباعبدالله الحسین (ع) محشور خواهیم شد زیرا خداوند بعد از هر وقت من هم کار را آسان کرده است. هیچ حقی بر هیچ کس و کسی که شایسته است از خانواده یا دوستانم یاد کنم و اگر کسی کدورتی از من داشته باشد از او طلب مغفرت می کنم و به قلب شکسته مادرم قسم می خورم که مرا ببخشد و حلال کند. به مسلمان ظلم می شود اما ضعیف نیست چون خدا را دارد. مسلمان مظلوم است اما ضعیف نیست زیرا خدا را دارد.
انتهای پیام/